ویکتور هوگو

ویکتور هوگو، شاعر، نمایشنامه و رمان نویس فرانسوی، در 26 فوریه 1802 میلادی در «بزانسون» فرانسه به دنیا آمد. پدرش، سرلشکر ارتش ناپلئون بناپارت بود و به همین دلیل، همواره با خانواده اش از جایی به جای دیگر می رفت. ویکتور ده سال اول عمرش را در ایتالیا و سپس در فرانسه گذراند. ده ساله بود که مادرش از پدرش طلاق گرفت و با ویکتور و با پسر دیگرش، در پاریس ساکن شد. هنگامی که هوگو تحصیلات ابتداییش را به پایان رساند، مادرش دوست داشت که او در رشته ی حقوق تحصیل کند، اما ویکتور علاقه ای به وکالت نداشت و مایل بود که نویسنده و شاعر شود. پانزده ساله بود که اشعارش مورد توجه اعضای فرهنگستان فرانسه قرار گرفت. در هفده سالگی نیز، اداره ی آموزش و پرورش تولوز فرانسه، دو جایزه ی خود را به او اهدا کرد. در همین سال، با برادرانش مجله ای ادبی منتشر کرد که نشر آن تا سه سال ادامه داشت. و باز در همین سال، قصد ازدواج با دختری جوان به نام ادل فوشه را داشت که مادرش مانع ازدواج آن ها شد. نوزده ساله بود که مادرش درگذشت و یک سال بعد، هوگو نخستین مجموعه ی اشعارش را منتشر کرد. این مجموعه مورد پسند «لویی شانزدهم» پادشاه وقت فرانسه قرار گرفت و برای هوگو هزار و دویست فرانک مقرری سالیانه برقرار کرد. به همین جهت نیز هوگو در این سال توانست با «ادل» ازدواج کند و ثمره ی ازدواج آن ها پنج فرزند بود که چهار تن از آن ها زنده ماندند.
چندی بعد، نویسندگان مجله ای را که منتشر می کرد گردهم آورد و جلسه هایی در خانه ی خود ترتیب داد و کم کم رهبری گروهی از ادبای جوان فرانسه را بر عهده گرفت و مکتب «رمانتیسم» را پایه گذاری کرد.
در بیست و پنج سالگی، اولین نماشنامه ی خود را به نام کرامول نوشت و در سال 1829 رمان واپسین روز یک محکوم را که حمله ای علیه مجازات اعدام در فرانسه بود، منتشر کرد. سه سال بعد نیز رمان نوتردام پاریس (مشهور به گوژپشت نتردام) را به چاپ رساند.
در سال 1841، عضو فرهنگستان فرانسه شد و چهار سال بعد به نمایندگی مجلس عالی قانون گزاری فرانسه برگزیده شد. دو سال بعد، دخترش لئو پولدین و دامادش با قایقی در رود «سن» غرق شدند، که این حادثه تأثیر بسیار بدی بر روحیه ی او گذاشت. از این پس، هوگو به فعالیت های سیاسی و اجتماعی روی آورد و از سلطنت «لویی فیلیپ» حمایت کرد اما وقتی در سال 1848 نظام سلطنتی در فرانسه سقوط کرد، طرفدار جمهوری شد و به نمایندگی مجلس فرانسه برگزیده شد. در مجلس با شدت و حرارت زیاد از تحصیلات همگانی، لغو بردگی، لغو مجازات اعدام و فقرزدایی دفاع کرد. به علاوه با انتشار مقالاتی شورانگیز، راه را برای به قدرت رسیدن «لویی ناپلئون» هموار کرد. اما وقتی لویی ناپلئون در سال 1848 رئیس جمهور شد، مقامی به او واگذار نکرد و به همین جهت هوگو بسیار عصبانی شد. چند سال بعد، هنگامی که ناپلئون کودتا کرد و قدرت را به چنگ آورد، هوگو در مجلس به مخالفت با وی پرداخت، اما بعد ها از ترس دستگیری، با لباس کارگران به «بروکسل» و از آن جا به جزیره ی «ژرسه» و سپس جزیره ی «گرنزه» رفت و 18 سال در تبعید ماند.
در حقیقت هوگو چهار رمان بعدی اش: بینوایان (1862)، کارگران دریا (1866)، مردی که می خندد (1869) و نود و سه (1870) را در همین دوران نوشت.
هنگامی که هوگو پس از تبعید طولانی به فرانسه بازگشت، فرانسویان استقبال پرشوری از او کردند و چندی بعد، او را به عنوان نماینده به مجلس ملی فرانسه فرستاند. در این دوران، هوگو در اوج شهرت بود، فرانسویان نبوغ هنری، تأثیر بی مانند او بر ادبیات و مبارزه ی او برای آزادی مردم و هنر را می ستودند و هنگامی که 23 مه 1885 چشم از جهان فرو بست، او را همان گونه که آرزو داشت، در نعش کش فقرا و هم چون قهرمانی ملی به خاک سپردند.
از هوگو تقریبا پنجاه اثر به یادگار مانده است، که در این میان رمان های او که نشان گر انسان دوستی و علاقه ی وی به زحمت کشان و فقر است، جایگاه ویژه ای در میان آثارش دارند. اما بی شک، مشهورترین اثر و در حقیقت شاهکار او، رمان بی نوایان است. در این کتاب، خواننده با شخصیت های فراوان، حوادث متنوع و صحنه های رنگارنگ زیادی روبه رو می شود. شخصیت های این رمان، هم چون «کوزت»، «ژان وال ژان»، «بازرس ژاو» و دیگران، با این که کمی عجیب به نظر می رسند، سال هاست که در یاد خوانندگان این اثر مانده اند. هوگو در بینوایان خشم و تنفر خود را نسبت به ظلم و بی عدالتی به نمایش می گذارد و به خواننده می آموزد که به جای فقیر، فقر را محکوم کند. به علاوه یادآور می شود که آدم ها توان تغییر را دارند، فقط باید به آن ها فرصت داد که تغییر کنند. نویسنده در بینوایان، برای اولین بار احساسات آدم ها را با ریزبینی تشریح کرده است که این کار در زمان خود، کاری نو بود. بینوایان، تاریخ، جغرافیا، روابط اجتماعی و مسائل سیاسی دوره ای خاص از تاریخ فرانسه را به نحوی شگفت انگیز به تصویر می کشد. مثلاً تصویری که هوگو در بینوایان از نیرد واترلو، گروه های سیاسی دانشجویی، پایان سلطنت در فرانسه، زندگی زیرزمینی و فاضلاب های پاریس در قرن نوزدهم ارائه می دهد، به یاد ماندنی و کم نظیر است.
منبع: شاهکارهای ادبی جهان
تلخیص و نگارش: محسن سلیمانی
انتشارات پیدایش



به نام حق